ارسال
شده توسط کاکو شیرازی در 87/5/7 8:13 عصر
رفت دَفَکُم داد
صد کش دلم مث لته جر داد روفوش کرد سینه ی من دلمرده رِ چور کنُدُ اوطوش کرد
ئی دل که چه قرص قایم پاک پلشت بود آبلمبو شد از بس دم رو دس پلکوش کرد
کاغذم تُ اسد مچنه ش کرد آمو بدش مثل گمپ گل یواشکی نشس بوش کرد
از صُب تُ پَسین پیاله بُ کِس دیگه می نداخت نوبی ما که شد لندیدُ غندیدُ دمروش کرد
غصام قایم کرده بودم رف دفکُم داد از بس چو انداخت نِشس باد تو گولوش کرد
هی چِرِک زدم مِث بچه گاسم بشه راضی انگار که اثر دُشنه ئی گریو زیرُ روش کرد
گفتمش به ما مض خدا بض ئی تا کن نمیدونم چطو شد که ئی بار حرفُم گوش کرد